موضوع: "شهدا"
رهبر معظم انقلاب:
شهید حججی عزیز، حجت خداوند در مقابل چشم همگان شد
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار جمعی از مسئولان و فعالان فرهنگی از استانهای یزد و همدان با تأکید بر لزوم تقویت روحیه انقلابی در نسل جوان، شهید حججی را نمونهای درخشان از رویشهای انقلاب خواندند و خاطرنشان کردند: مسئولان فرهنگی موظفند روحیه و #جریان_انقلابی را در محیطهای مختلف تقویت و از آن پشتیبانی کنند.
حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار با اشاره به بسترهای فراوانی که در دنیای امروز در جهت گمراه کردن نسل جوان ایجاد شده است، افزودند: در مقابل این تبلیغات مضرّ و صداهای گمراهکننده، ظرفیتهای بزرگی در جهت هدایت و #رویش_جوانان وجود دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، #شهید_حججی را نمونهای درخشان از رویشهای اسلامی و انقلابی خواندند و گفتند: شهید حججیِ عزیز در دنیایی که روزنههای اغواگر صوتی و تصویری فراوانی وجود دارد، چنین درخشید و خداوند او را همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار داد.
ایشان با اشاره به درخواستهای فراوان جوانان برای حضور در جبهههای مبارزه با دشمن، افزودند: امروز بسیاری از جوانان با انگیزه بالا و ایمان باورنکردنی، بهدنبال آنند که از زندگی، خانواده و راحتی خود بگذرند و با عشق به جهاد و دفاع از ارزشها با دشمن مبارزه کنند که باید قدر این رویشهای جدید و ارزشمند را دانست.
حضرت آیت الله خامنهای، تقویت روحیه انقلابی و جهادی را مهمترین وظیفه مسئولان و دستاندرکاران فرهنگی خواندند و خطاب به آنان خاطرنشان کردند: باید همه تلاش خود را مصروف تربیت دینی و انقلابی جوانان کنید و بدانید اخلاق نیز همراه با تقویت روحیه انقلابی و دینی و حرکت جهادی و میل به جهاد در راه خدا، ایجاد و ماندگار میشود.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: مسئولان باید جریان عظیم نیروی انقلاب را که خوشبختانه در بین جوانان جریان دارد، تقویت کنند و بگونهای عمل نکنند که جریان انقلابی، تضعیف و جریانِ مقابل آن در محیطهای فرهنگی، دانشگاهی و تبلیغات دینی تقویت شود.
چند روز بود خبر از آمدن دومهمان عزیز به شهرمان ، در حوزه پیچیده بودکه قراره میزبان آنها دانشگاه آزاد باشه.طلاب خودشان را به هر دری زدن که مسئولین شهر اجازه بدهنداین دومهمان یا بهتر بگم میزبان را به مدت نیم ساعت به حوزه علمیه خواهران بیارند وما از نزدیک آنها رو زیارت کنیم ولی موافقت نشد وگفتند قراره بزرگواران مهمان تمام مردم بعد از نماز مغرب وعشاء در قلب شهریعنی (حوزه علمیه برادارن) باشند هرچه پیگیری شد فایده ای نداشت .
قبل از نماز مغرب سر سجاده یاد یک خاطره از سال 79 افتادم که به تنهایی با کاروان راهیان نور به شلمچه رفته بودم ودر هویزه که بودیم یک سرباز گفت دوست داری یک شهید رو از نزدیک بدون تابوت ببینی تعجب کردم وهیچ حرفی نزدم وفقط همراهش راه افتادم وچند دختر بسیجی دیگر هم پشت سرم آمدند وسرباز داخل یک چادر تو خاکریز شد ومن همان جا دم در ایستادم وبقیه پشت سرم وارد چادر شدند همان سرباز از چادر بیرون آمد وهمچنان که در دستانش یک کفن بود نزدیکم آمد وبدون حرفی کفن را در دستانم گذاشت ورفت با صدای بلند گفتم برادر کجا میری خیلی سنگینه نمیتونم نگه دارم و ناخواسته روی همان تپه خاکی که بودم زانو زدم که دختر های بسیجی که داخل چادر رفته بودند بیرون آمدند ویکی از آنها شهید رو از دستانم گرفت وگفت این چه کاریه مثلا شما بزرگتر مایی از چند استخوان ترسیدی !!!وشهید رابه داخل چادر بردند ومن همچنان روی آن تپه زانو زده فقط گریه میکردم .که همان سرباز آمد گفت حالا متوجه شدی که فقط چند استخوان نیست توکاملا شهید رو احساس کردی مگرنه آن روز کاملا توشوک بودم وفقط به حرفهای آن سرباز فکر میکردم …
تازه متوجه شدم اذان تموم شد به نماز ایستادم بعد از نماز درحال آماده شدن برای رفتن به حوزه برادارن بودم که پیش خودم گفتم حالاکه شهدارا حوزه برادران میبرند من نمیتونم از نزدیک تو شلوغی دستم را به تابوت شهدا برسونم تواین فکرها بودم که نمیدونم چی شد شماره مسئول خوابگاه حوزه را گرفتم گفتم سید جان کجایید ؟حوزه برادران هستید سید گفت نه حوزه خودمان گفتم سید نمیایید حوزه برادران گفت داشتیم آماده میشدیم که بیاییم همین الان شهدارا آوردند حوزه خودمان ، فقط همین را شنیدم متوجه نشدم چطور خودم را به حوزه رساندم .خدیا شاکرم که نصیبم کردی که از نزدیک در کنار تابوت شهدا باشم وبهشون بگم
#شهدا_شرمنده_ایم
#خاطره_نوشتن
#دلنوشته
آخرین نظرات