بالهایت راکجا گذاشتی؟

#به_قلم_خودم
#تولید_محتوا
امسال یک کیف پول چرمی توجه منو به خودش جلب کرده بود وفروشنده میگفت همین یک دونه رو داریم چون خیلی گرونه دگه نمیاریم دلم بهم گفت توکه پول داری پس برو بخرش خیلی زیباست به دلم گفتم چشم ورفتم خریدمش.
روز بعد خواستم بروم خونه دوستم که خیلی راهش طولانی واطراف کهنوجه پس نیاز به گرفتن آژانس داشتم، ولی متوجه شدم پول آژانس رفت وبرگشت میشه 12 هزار تومان که متاسفانه ندارم و کارت بانکی ام هم دست همسرمه که رفته ماموریت ماندم چکار کنم پیش خودم گفتم دیروز همسرم بهم 100 هزار تومان داده بود بروم برای خودم خرید کنم ولی متاسفانه من به جای اینکه یک کیف پول 20 هزارتومانی بخرم که 75 هزار تومان الان تو کیف نو داشته باشم رفتم کیف پولی را خریدم که فقط 5 هزار تومان داخلش بذارم والان هم نمیتونم برم خونه دوستم. پس سریع رفتم به همون فروشگاه و به فروشنده گفتم شرمنده من دیروز این کیف رو از شما خریدم ولی پشیمون شدم ومیخواستم با یک کیف دگه عوضش کنم فروشنده هم گفت :مشکلی نیست یکی دگه انتخاب کنید منم یک کیفی را انتخاب کردم که داخل کیف نو الان 85 هزارتومان داشتم و از همون جا آژانس گرفتم و رفتم خونه دوستم که منتظرم بود .
دگه این حدیث رو فراموش نمیکنم
#قناعت راس #بی_نیازی و#ثروت است حضرت علی علیه السلام
#خاطره
#بازآفرینی_محتوای_دینی #بازآفرینی_محتوای_دینی_در_فضای_مجازی
#سیاه_قلم_های_مریم
#تولیدی_به_قلم_خودم#به_قلم_خودم
#تولید_محتوا

ای وای تلگرام وصل شد و دوباره صمیمی بودن اعضای خانواده ها رفت.

1513833275ab79aeb17dde7d3b4cbc258fd1ed7f8c.mp4

         خبر ، دیروز جمعه بود ولی متفاوت از هر جمعه

دیروز با همسرم توجاده بودیم که یکدفعه همسرم پرسید *اویس قرنی کی بود*؟

پرسیدم اویس قرنی !!! چقدر این اسم برام آشناست مطمئنم در موردش خیلی مطالعه کردم ولی چرا الان یادم نمیاد؟ همسرم تبسمی کرد وگفت :خوب پیری وهزار درد، آلزایمر گرفتی،غصه نخور خودم هواتو دارم.

گفتم: خوب آقای من شما که آلزایمر نگرفتی بگو اویس قرنی کی بود.باز با تبسمی گفت: منم مثل خودت هم دردم، پیری یه دگه.

پرسیدم چرا پرسیدی اویس قرنی کی بود.

گفت: رادیو داشت میگفت اویس قرنی که موجش رفت.ویادم نمیاد اویس قرنی کی بود.برای چند لحظه سکوتی داخل ماشین حکم فرما بود تا اینکه با خوشحالی گفتم یادم اومد یادم اومد کسی بود که رسول اکرم را خیلی دوست داشت و با اصرار از مادر پیرش اجازه گرفت تا به دیدن پیامبر برود ولی مادرش به یک شرط اجازه داد که اگر مدینه رفت وپیامبر نبود بیشتر از نصف روز نماند وبه یمن برگردد .

اویس قرنی به مدینه رفت ولی پیامبر خانه نبود صبر کرد ولی به خاطر قولی که به مادرش داده بود پیامبر ندیده به یمن برگشت وقتی پیامبر به خانه بر گشتند فرمودند: من بوی بهشت را از طرف یمن استشمام میکنم کسی به دیدن من آمده بود گفتند اویس قرنی آمده بود پیامبر فرمودند: هرکس او رادید سلام ما را برساند.

بعد از اینکه داستان را گفتم دوتایمون توفکر بودیم که همسرم گفت: (پس بگو چرا رادیو از اویس قرنی میگفت، آخه امروز جمعه است روز مخصوص امام زمان که مصادف شده با رحلت رسول اکرم        حضرت محمد(ص) چه جالب کاش ما از اویس قرنی یادبگیریم چطور قلبمان عارف به امام زمانمان باشه.هرچند اویس دوست داشت پیامبر را ببینه  اما عامل به تکلیفی که دین اسلام وپیامبر فرمودندبود؛  احترام به مادر وعمل به قول وقرار

بله همراهان جمعه من  با یک سوال که اویس قرنی کی بود شروع شد و تا الان هم به فکر اویس قرنی آن زمان واویس قرنی های این زمانم .شما  جواب بده آیا الان اویس قرنی داریم؟ خوب چند نفرند؟ کم هستند یا زیاد ؟